سفارش تبلیغ
صبا ویژن






تاریخ : یکشنبه 93/5/12 | 9:35 صبح | نویسنده : علی اکبر حق پسند | نظرات ()

 

گاندی خطاب به معشوقه اش :  

خوبِ من ، هنر در فاصله هاست.. 

زیاد نزدیک به هم می سوزیم و زیاد دور از هم یخ می زنیم.

تو ، نباید آنکسی باشی که من میخواهم ، و من نباید آنکسی باشم که تو میخواهی.

کسی که تو از من می خواهی بسازی یا کمبودهایت هستند یا آرزوهایت...

من باید بهترین خودم باشم برای تو و تو باید بهترین خودت باشی و بشوی برای من...

خوب ِ من ، هنرٍِِ عشق در پیوند تفاوت هاست و معجزه اش نادیده گرفتن کمبودها.






تاریخ : یکشنبه 93/5/12 | 9:33 صبح | نویسنده : علی اکبر حق پسند | نظرات ()



یکی از مباحث بسیار مهمی‌ که هر شخصی در زندگی باید به آن توجه داشته باشد موضوع دشمن شناسی در زندگی است. بی‌توجهی به این موضوع علاوه بر این‌که مصداق واقعی ساده‌لوحی و غفلت به حساب می‌‌‌آید موجبات هلاکت و شقاوت افراد را مهیا می‌‌‌کند.

دشمن شناسی در قرآن
در آیات متعددی خداوند متعال دشمن‌های متعددی که هر انسانی می‌‌‌تواند در حیات دنیایی با آن مواجه باشد را معرفی می‌‌‌نماید، در فرهنگ قرآن، خداوند متعال یکی از مهمترین دشمن‌هایی که انسان در طول زندگی با آن مواجه می‌‌‌شود را شیطان معرفی می‌‌‌نماید.

شیطان دشمن آشکار انسان
در حیات دنیوی، هستند افرادی که دشمنی خود را پنهان می‌‌‌کنند ولی در باطن و خفا، دشمنی بسیار خطرناک، به‌حساب می‌‌‌آیند ولی در خصوص شیطان، دوستی ظاهری وجود ندارد از این رو شیطان مصداق واقعی و بارز شیطنت و گمراهی به حساب می‌‌آید و خداوند متعال نیز او را شیطان آشکار انسان معرفی می‌‌نماید.
«أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیکمْ یا بَنی‏ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیطانَ إِنَّهُ لَکمْ عَدُوٌّ مُبینٌ؛ آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکاری است؟» [1]
بی‌توجهی به این دشمنی شیطان، عواقب هولناکی را به‌دنبال خواهد داشت چرا که در مواجهه با وسوسه‌هایش، انسانی که او را دشمن می‌‌داند جایی برای تبعیت و پیروی نمی‌‌بیند و انسانی که دشمنی شیطان را قبول نمی‌‌کند، خود را ملزم به اطاعت و پیروی از او می‌‌داند.
در فرهنگ قرآن، راهها و ترفندهای شیطان، در آیات متعددی معرفی شده است که توجه به این آیات می‌‌تواند در پیروزی انسان در برابر شیطان کمک نماید. یکی از آنها احتناک است.
«قالَ أَرَأَیتَک هذَا الَّذی کرَّمْتَ عَلَی لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلی‏ یوْمِ الْقِیامَه لَأَحْتَنِکنَّ ذُرِّیتَهُ إِلاَّ قَلیلاً؛ (سپس) گفت: «به من بگو، این کسی را که بر من برتری داده‏ای (به چه دلیل بوده است؟) اگر مرا تا روز قیامت زنده بگذاری، همه فرزندانش را، جز عده کمی، گمراه و ریشه‏کن خواهم ساخت!» [2]
احتنکن از ماده "احتناک" به معنی از ریشه کندن چیزی است، لذا هنگامی که ملخ زراعت را به کلی بخورد عرب می‌‏گوید: احتنک الجراد الزرع؛ پس گفتار مزبور در آیه اشاره به این است که من تمام بنی‌آدم را جز عده کمی‌ از جاده اطاعت تو «بَر می‌‏کنم».
این احتمال نیز وجود دارد که "احتنکن" از ماده "حنک" به معنی زیر گلو بوده باشد، هنگامی‌ که طناب و افسار به گردن حیوان می‌‌افکنند عرب تعبیر به "حنتک الدابه" می‌‏کند در واقع شیطان می‌‌خواهد بگوید من به گردن همه آنها ریسمان وسوسه می‌‏افکنم و به جاده خطا می‌‌کشانم. [3]

-------------------------------------------

پی‌نوشت:
[1] سوره یس آیه 60
[2] سوره اسراء آیه 62
[3] تفسیر نمونه ج ‏12 ص 181

خلاصه ای از بیانات استاد سابقون در حلقه معرفت، مربوط به تاریخ 93/04/14

رهروان ولایت






تاریخ : شنبه 93/5/11 | 9:15 صبح | نویسنده : علی اکبر حق پسند | نظرات ()



"اگر قسمت باشد می‌شود و اگر نباشد نمی‌شود" این جمله را بارها و بارها شاید شنیده باشید و برداشتی از آن در ذهن‌تان جا گرفته باشد و در بسیاری از امور از آن برداشت در تصمیمات‌تان استفاده کرده باشید. قطعا نقش قسمت و تقدیر الهی را نمی‌توان در زندگی انکار کرد ولی تفسیر و نوع نگاه ما به مقدرات الهی از اهمیت بالایی برخوردار است. این‌گونه نیست که قسمت و تقدیر هر فرد، موجب سلب اختیارات او باشد و اختیارات او تاثیری در تقدیری که برای او رقم زده خواهد شد، نداشته باشد؛ ولی همه آثار اعمال و اتفاقاتی که اطراف انسان رخ می‌دهد را هم نمی‌توان به اختیار فرد نسبت داد.

اختیارات هر فرد در طول اراده الهی قرار دارد و تا خدا نخواهد اراده انسان به تنهایی کار ساز نیست. حال با توجه به این مطلب باید گفت قسمت هر فرد، آن نتیجه‌ایی است که در انتهای کار که تمام مراحل عمل (تحقیق، مشورت، ارزیابی و نتیجه گیری) را طی کرده و متوکل بر آستان الهی شده، حاصل می‌شود. پس شاید بتوان در چند کلمه مطلب را خلاصه کرد و گفت: تقدیر، مجموع طولیِ ارداهِ فرد، به همراه توکل او نسبت به خدا و  اِعمال مصالح و مفاسد کار از جانب خداست، تا این‌که آن اتفاق به وقوع بپیوندد یا نپیوندد.

شهید مطهری درباره اتفاقاتی که اختیار انسان در آن دخیل است، در کتاب عدل الهی می‌نویسد:«همان‌طوری که هیچ حادثه طبیعی بدون علت طبیعی رخ نمی‌دهد، افعال اختیاری انسان‌ها نیز بدون اراده و اختیار انسان رخ نمی‌دهند، قانون خدا در مورد انسان این است که آدمی دارای اراده و قدرت و اختیار باشد و کارهای نیک یا بد را خود انتخاب کند. اختیار و انتخاب مقوم وجودی انسان است؛ انسان غیر مختار محال است؛ یعنی این که فرض شده انسان است و غیرمختار، فقط فرض است نه حقیقت»[1]

ازدواج هم جزء اتفاقاتی است که اختیار انسان در آن دخیل است و دقیقا همین مراحل را باید طی کند. فرد باید در جریان ازدواج کورکورانه وارد نشود و همه اتفاقات در ازدواج را، به خدا نسبت ندهد و اگر خدای ناکرده مشکلی در ازدواج رخ داد، آن را به حساب خدا نگذارد؛ البته ما نمی‌خواهیم بگوییم که در جریان ازدواج هیچ چیزی جز اختیار و اراده انسان تاثیر ندارد؛ بلکه شکی نیست که در جهان هیچ چیزی بدون خواست و اراده الهی محقق نخواهد شد و ازدواج هم از جمله این امور است که از تحت مشیت و خواست خداودند تبارک‌وتعالی خارج نمی‌باشد.

با توجه به این تعریفی که ارائه شد دیگر جایی برای این سخن باقی نمی‌ماند که کسی بگوید، همه چیز در جریان ازدواج از قبل مشخص شده است و آن پسر، قسمت فلان دختر و آن دختر، قسمت فلان پسر می‌باشد و همه منتظر قسمت باشند و دست روی دست بگذارند و اقدامات اساسی در این زمینه انجام ندهند. بالاترین دلیل بر دخالت داشتن اختیار در جریان خواستگاری، روایات متعددی است که در آن معیارهای انتخاب همسر ذکر شده است  که از جمله آن می‌توان به روایتی از امام صادق علیه‌السلام اشاره کرد که ایشان می‌فرمایند:«اِنَّما المَرائةُ قلادهٌ فَانظُر مَاتَتَقَلَّد؛[2] زن به منزله گردنبندی است که به گردن می افکنی، سپس مراقب باش که چه چیزی را به گردن می افکنی.»

این توصیه از جانب پیشوایان دینی ما، در جای جای سخنان گهربارشان وجود دارد که در انتخاب همسر نهایت دقت را به کار ببریم  و با چشمان بسته اقدام به ازدواج نکنیم، چرا که ازدواج یک موضوع حیاتی است و برای هر کس به طور طبیعی در طول زندگی‌اش فقط یک بار این فرصت پیش می‌آید. ازدواج بسان انتخاب یک وسیله برای زندگی نیست که انسان اگر روزی آن وسیله را نخواست بتواند به راحتی آن را کنار بگذارد و یا آن را تعویض کند بلکه با ازدواج، دختر و پسر می‌خواهند برای خود شریکی در زندگی انتخاب کنند؛ شریکی که تا پایان عمر اورا در سختی‌ها وراحتی‌ها همراهی کند و برای او فرزند صالح تربیت کند و در صورت خوب بودن برای او آبرو باشد و در صورت بد بودن، با سازگاری با او بر مقامات دنیوی و اخروی خود بیافزاید. امام صادق علیه‌السلام در ادامه همان حدیث می‌فرمایند: «لَیسَ لِلمرأةِ خَطَرٌ، لا لِصالِحَتِهِنَّ و لا لِطالِحَتِهِنَّ: و أمّا صالِحَتُهُنَّ فَلَیسَ خَطَرُها الذَّهَبَ و الفِضَّةَ هِی خَیرٌ مِنَ الذَّهَبِ و الفِضَّةِ، و أمّا طالِحَتُهُنَّ فَلَیسَ خَطَرُها التُّرابَ، التُّرابُ خَیرٌ مِنها [3]. برای زن ارزش و بهایی نمی‌توان تعیین کرد، نه برای خوب آن‌ها و نه برای بدشان. زن خوب، ارزشش طلا و نقره نیست؛ بلکه از طلا و نقره هم بهتر و ارزشمندتر است و زن بد، ارزشش خاک نیست؛ بلکه خاک هم از او ارزشمندتر است.»

با توجه به این مطالبی که گفته شد، دختر و پسر نباید به انتظار باز شدن بخت‌شان در زمینه ازدواج بنشیند بلکه باید شرایط را برای یک انتخاب آگاهانه، مهیا سازند و در این زمینه از هیچ‌گونه تعقل و استفاده از تجارب بزرگ‌ترها مضایقه نکند.

در اینجا ذکر نکته‌‍ایی لازم است که در بین افرادی که به قسمت و تقدیر، بدون توجه به تلاش برای یک انتخاب آگاهانه، اعتقاد دارند، دیده می‌شود که یکی از راه‌های رسیدن به قسمت را استخاره می‌دانند؛ استخاره‌ایی که گاها در اول کار و بدون هیچ‌گونه تحقیقی، از جانب والدین و یا خود جوان انجام می‌شود و برای ازدواج، معیار و ملاک قرار داده می‌شود. در این‌جا ذکر نکاتی چند در باب استخاره لازم و ضروری می‌باشد.

نکاتی در مورد استخاره:

1.استخاره پس از گذراندن مراحل تفکر، بررسی تحقیقات و مشورت، و در صورت قرار گرفتن در تردید باید انجام شود.
2.جایگاه استخاره در صورت تردید نسبت به جنبه مثبت و منفی خواستگار است؛ نه صرفا تردید نسبت به جنبه‌های مثبت او، بدون این‌که جنبه منفی داشته باشد.

3.توجه داشته باشید که تقید غیر منطقی و بیش از حد به استخاره، در بسیاری از مواقع فرصت‌های خوب را از بین می‌برد.

-------------------------------------

پی‌نوشت:

1.مرتضی مطهری، عدل الهی، چاپ سوم، تهران، صدرا، 1367، ص 134 ـ 135

2.معانی الأخبار،ج1، ص144

3.معانی الأخبار،ج1، ص144

رهروان ولایت






تاریخ : شنبه 93/5/11 | 9:8 صبح | نویسنده : علی اکبر حق پسند | نظرات ()






تاریخ : دوشنبه 93/5/6 | 8:0 عصر | نویسنده : علی اکبر حق پسند | نظرات ()
<   <<   6   7   8   9      >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.