وب حرم 72
- وب موز فانامام علی بن موسی (ع) در روز 11 ذیقعده سال 148 هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود.
امام (ع)، در سن 55 سالگی و آخر صفر سال 203 هجری قمری به دست مامون عباسی به شهادت رسید.
نام پدر بزرگوار ایشان امام موسی الکاظم (ع) و مادر گرامیشان حضرت نجمه (س) است مدت امامت، امام علی بن موسی (ع) 20 سال است.
در این بخش از گزارش به ویژگیهای امام رضا (ع) اشاره میکنیم.
اباالحسن، ثامن الائمه، ثامن الحجج، رئوف، رضا، سلطان، ضامن آهو، عالم آل محمد (ص)، غریب الغربا، مرتضی، سمش شموس، معین اضعفا از القاب امام علی بن موسی (ع) است.
* گزیدهای از معجزهها و حکایتهای امام رضا (ع)
آگاهی از فرزندان در رحم مادران، پیشگوییهای گوناگون، آگاهی از زبانهای گوناگون، آشنایی امام رضا (ع) به زبان پرندگان و حیوانات، آگاهی از کیفیت شهادت و محل دفن خویش، شفا دادن بیماری در رباط سعد، ده سرخ، داستان دعبل، هدیه به دعبل، پیراهن شفا بخش از معجزهها و حکایتهای امام رضا (ع) است.
دعبل بن علی خزایی، از شعرای معروف زمان امام رضا (ع) است.
وی نزد امام (ع) آمد و گفت: ای پسر رسول خدا، درباره شما قصیدهای گفتم و سوگند خوردم قبل از شما آن را برای کسی نخوانم.
حضرت (ع) فرمود: بیاور!
دعبل شروع کرد به خواند قصیدهی معروف خود در مدح پیامبر (ص) و امامان معصوم قبل از امام رضا (ع).
امام رضا (ع) به دعبل فرمود: آیا دو بیت به این مقطع اضافه کنم تا قصیدهات کامل شود.
دعبل گفت: آری ای پسر رسول خدا.
حضرت (ع) فرمود: قبری در طوس است، چه مصیبتی که در دلها آتش میزند، آتشی که تا قیامت برافروخته است؛ تا آنکه خداوند قائم (عج) را برانگیزد تا او ما را از غم وغصهها نجات دهد.
دعبل گفت: ای پسر رسول خدا، این قبر که در طوس است قبر کیست؟
امام رضا (ع) فرمود: قبر من است روزها و شبها تمام نمیشود تا آنکه طوس محل رفت و آمد شیعیان و زائران من خواهد شد؛ بدان هر که مرا در غربتم در طوس زیات کند در درجه من است در روز قیامت در حالیکه آمرزیده است.
امام رضا (ع) پس از پایان قصیده دعبل داخل خانه شد و صد دینار رضوی (که به نام حضرت رضا (ع) زده شده بود) را به خدمتکار خود داد تا به دعبل دهد.
دعبل گفت: به امام رضا (ع) بگویید یکی از لباسهای خود را برای تبرک به من دهد.
خدمتکار امام (ع) لباس ایشان را همراه کیسه پول به دعبل داد و گفت:امام (ع) فرمودند به زودی به این کیسه نیاز پیدا خواهی کرد.
دعبل عازم منزل خود شد هنگامیکه او به شهر قم رسید مردم زمانی که متوجه شدن امام (ع) لباس خود را به دعبل هدیه داده است از او خواستند تا لباس امام (ع) را به آنها بفروشد ولی دعبل قبول نکرد.
در یکی از روستاهای شهر قم عدهای از جوانان عرب لباس را از او گرفتند دعبل از آنها خواست تا لباس را به او برگردانند ولی جوانان نپذیرفتند حتی به حرف بزرگانشان گوش ندان و به دعبل گفتند: لباس را نمیدهیم هزار دینار پول آن را بگیرد دعبل اول نپذیرفت ولی چون نا امید شد درخواست کرد تا مقداری از آن را به او دهند آنها پذیرفتند و مقداری از لباس امام (ع) را با هزار دینار به او دادند.
دعبل به وطن خود آمد ولی متوجه شد که دزدها همه اثاث منزل او را ربودهاند دعبل آن صد دیناری را امام رضا (ع) به او داده بود به شیعیان هر دینار را به صد درهم فروخت و ده هزار درهم به دست آورد و سخن امام رضا (ع) را به یاد آورد که فرمود: به زودی به پولها نیاز پیدا خواهی کرد.
دعبل کنیزی داشت که خیلی به او علاقه داشت کنیز او چشم درد سختی گرفت پزشکان به دعبل گفتند: چشم راست او قابل معالجه نیست و از دست رفته است اما برای معالجه چشم چپ اول تلاش میکنیم شاید بهبود یابد دعبل بسیار غمگین شد و بی تابی میکرد تا آنکه به یاد تکه لباس امام رضا (ع) افتاد، آن را به چشمان کنیزش مالید و اول شب آن را به پیشانی وی بست چون صبح شد چشمهای آن کنیز به برکت امام (ع) از اول نیز سالمتر شد.
قافلهای از خراسان به طرف کرمان میرفت که در کوه کرمان مورد دستبرد راهزنان رار گرفت آنها مردی را که فکر میکردند اموال بسیاری دارد نگه داشتند و مورد شکنجه فراوان قرار دادند تا شاید با دادن مال بسیار جان خود را خریداری کنند.
او را میان برف نگاه داشتند و دهانش را از برف پر کردند تا آنکه زنی او را از بند رها رد و موفق به فرار شد.
او دیگر قادر به سخن گفتن نبود در خراسان شنید امام رضا (ع) در نیشابور است در خواب امام (ع) را دید که به او فرمود: زیره، آویشن و نمک را با هم بکوب و دو سه مرتبه به دهان بریز و خوب بشوی.
از خواب بیدار شد بدون آنکه به دستور امام (ع) عمل کند ، به طرف نیشابور رفت کنار دروازهی نیشابور به او گفتند: امام رضا (ع) در رباط سعد است نزد امام (ع) رفت و حاجت خود را به امام (ع) بیان کرد آن حضرت (ع) فرمود:مگر من در خواب به تو یاد ندادم برو آن دارو را به کار گیر.
آن مرد با اشاره گفت:اگر میشود دوباره بفرمائید.
امام رضا (ع) همان دستور را تکرار نمود آن مرد دارو را استفاده کرد و شفا یافت.
امام رضا (ع) در ده سرخ هنگام نماز از خداوند خواست تا کوه سنگی ده سرخ را وسیله برکت مردم قرار دهد.
امام رضا (ع) به مردم تهیه دیگهای سنگی را آموخت به برکت دعای امام (ع) کوه سنگی ده سرخ وسیله برکت مردم شد.
امام رضا در زمان حیات و پس از شهادتشان دارای حکایتها و معجزههای بسیاری است که آوردن آن در این گزارش مقدور نیست.
زهره کلهر - باشگاه خبرنگاران