مجنون - افـچـــنگ دیـار اهل دل ... دیـار دلــداران
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وب

به دیار اهل دل ، دیار دلداران خوش آمدید و امید برآنکه لحظات خوبی رادر این وبلاگ داشته باشید
لینک دوستان
ذکر ایام هفته
برچسب‌ها وب
عشق (47)
عکس (37)
خدا (22)
دل (11)
ماه (10)
طنز (10)
دعا (9)
فضا (6)
شعر (6)
جنگ (6)
9 دی (5)
گل (5)
دوا (4)
ذکر (4)
خوب (3)
رای (3)
شفا (3)
عید (3)
یاد (3)
نور (2)
یار (2)
همت (2)
عمل (2)
غذا (2)
علم (2)
مرگ (2)
غم (2)
شب (2)
سخن (2)
راز (2)
رجب (2)
رزق (2)
پدر (2)
پیر (2)
پند (2)
ترس (2)
خون (2)
حمد (1)
خاک (1)
حق (1)
خیر (1)
دام (1)
درد (1)
درس (1)
درک (1)
دشت (1)
خرج (1)
خرد (1)
خشم (1)
خطا (1)
خوف (1)
لینک های مفید

یک شبی مجنون نمازش ر ا شکست

بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود

فارغ از جام الستش کرده بود

سجده ای زد بر لب درگاه او

پر زلیلا شد دل پر آه او

گفت یا رب از چه خوارم کرده ای

بر صلیب عشق دارم کرده ای

جام لیلا را به دستم داده ای

وندر این بازی شکستم داده ای

نشتر عشقش به جانم می زنی

دردم از لیلاست آنم می زنی

خسته ام زین عشق، دل خونم مکن

من که مجنونم تو مجنونم مکن

مرد این بازیچه دیگر نیستم

این تو و لیلای تو ... من نیستم

گفت: ای دیوانه لیلایت منم

در رگ پیدا و پنهانت منم

سال ها با جور لیلا ساختی

من کنارت بودم و نشناختی

عشق لیلا در دلت انداختم

صد قمار عشق یک جا باختم

کردمت آواره ی صحرا نشد

گفتم عاقل می شوی اما نشد

سوختم در حسرت یک یا ربت

غیر لیلا برنیامد از لبت

روز و شب او را صدا کردی ولی

دیدم امشب با منی گفتم بلی

مطمئن بودم به من سرمیزنی

در حریم خانه ام در میزنی

حال این لیلا که خوارت کرده بود

درس عشقش بیقرارت کرده بود

مرد راهش باش تا شاهت کنم

صد چو لیلا کشته در راهت کنم.




تاریخ : شنبه 93/7/26 | 11:0 صبح | نویسنده : علی اکبر حق پسند | نظر