وب حرم 72
- وب موز فانجام منتشر کرد، مقام معظم رهبری در کنار آیتالله میرزا مسیح مسجد جامعی
رهبر معظم انقلاب و آیت الله میرزا مسیح مسجدجامعی و آیت الله مصطفی مسجدجامعی
تصاویر رهبر معظم انقلاب به همراه سید محمد جواد فضل الله در سفر به گیلان
رهبر معظم انقلاب، شهید بهشتی، شهید باهنر، آیت الله موسوی اردبیلی
در هفته منابع طبیعی و در آستانه ی روز درختکاری، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی ظهر امروز (چهارشنبه) یک اصله نهال غرس کردند.
رهبر معظم انقلاب سپس در سخنانی با تشکر از همه کسانی که در بخش توسعه ی فضای سبز کشور فعالیت دارند، خاطرنشان کردند: از مسئولان و آحاد مردم می خواهم که به مسئله فضای سبز اهمیت بدهند و نگذارند که کشور و زندگی مردم از این نعمت بزرگ پروردگار محروم شود.
ایشان مسئله محیط زیست را مهم خواندند و با اشاره به پدیده ریزگردها و غبارهایی که به کشور وارد می شود، تاکید کردند: برای رفع این آسیب همه بخش های دولت باید در سطح کلان و به صورت هماهنگ، همکاری و اقدام کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای همچنین خواستار اهتمام همگانی بیشتر در خصوص پاسداری از فضای سبز شدند و گفتند: شعار «هر ایرانی یک درخت» شعار خوبی است و لازم است جلوی دست اندازیها به فضاهای سبز و تبدیل این منابع ارزشمند به آهن و سیمان گرفته و با سوء استفاده کنندگان برخورد قانونی شود.
در این مراسم وزیر و نماینده ولی فقیه در جهاد کشاورزی و شهردار تهران حضور داشتند.
نخستین روز از ایامالله دهه فجر انقلاب اسلامی و سالروز ورود تاریخ ساز امام خمینی(ره) به میهن اسلامی، حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی، صبح امروز (شنبه) با حضور در مرقد مطهر امام راحل(ره)، ضمن قرائت فاتحه، یاد بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران را گرامی داشتند.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین با حضور بر مزار شهدای هفتم تیر و گلزار شهدای بهشت زهرا، برای ارواح طیبه ی شهدا علو درجات مسألت کردند.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در پنجمین قسمت از مجموعه چندرسانهای عبدصالح، خاطرهای از اولین روزهای بازگشت حضرت امام خمینی رحمهالله در سال 1357 به کشور و ماجرایی دربارهی انس ایشان با کلامالله مجید را منتشر کرد. عنوان این قسمت «انقلاب قرآن» است و بخشی از فایل صوتی خاطرهی رهبر انقلاب برای اولین بار پس از سی و سه سال در این برنامه منتشر میشود.
بیانات در جلسه درس تفسیر قرآن کریم 1360.11.09
امام که آمده بودند ایران - سال 57 - خب ما اوّل یک نظر امام را دیدیم، سالى که ایشان، روزى که ایشان وارد شدند آنجا زیارت کردیم امام را بعد هم شب که آمدند مدرسهى رفاه یک نظر دیدیم، نزدیک هم نرفتم که مبادا مزاحمشان بشویم که همهى دورشان را گرفته بودند، مىبوسیدند، من گفتم، من یک نفر حداقل اذیت نکنم امام را، نرفتم،[گفتم] بعد مىرویم خدمت امام. فردا شبش بود ظاهراً، یا یکى دو شب بود که آن مدرسهى علوى بودند، فرستادند ما را خواستند، بنده و بقیهى برادرانى که عضو شوراى انقلاب بودیم ماها را خواستند. من وارد اتاق شدم، سر شب بود دیدم امام نشستند پشت قرآن دارند قرآن مىخوانند. حالا کِى است؟ دو سه روز بعد از ورود امام، آن روزهایى که شماها لابد یادتان هست در خیابان ایران و آن محوطهى اطراف چه خبر بود از جمعیت و ولولهى جمعیت. امام مراجعات به او شده، آمدهاند، رفتهاند. حالا غیر از اینکه مردم آمدهاند مراجعه کردند، افراد خصوصى، سیاستمداران، روحانیون، - نمىدانم - دوستان قدیمى، افراد متفرقه آمدند خدمت امام، یکى پیشنهاد کرده، یکى پرسیده، یکى چیزى گفته، مرتب مشغول بود امام. سرشب ایشان در این همه غوغا که حالا بعدش هم باز یک عدّهاى بخواهند ملاقات کنند، یک عدّهاى کار دارند، تا آخر شب باز امام کار داشت، در همهى این غوغاها بعد از نماز مغرب و عشا ایشان نشسته بودند در یک اتاق تنها انگار که در این دنیا هیچ خبرى نیست قرآن را باز کرده بودند، مشغول قرآن خواندن بودند. یعنى امام یک روز هم قرآن خواندن یادشان نمىرفت؛ مرتب قرآن مىخواند. ببینید این دل با قرآن آشناست که اینجورى است.
1376.11.14
یکى از خاطرات خیلى جالب من، آن شب اوّلى است که امام وارد تهران شدند؛ یعنى روز دوازدهم بهمن - شب سیزدهم - شاید اطّلاع داشته باشید و لابد شنیدهاید که امام، وقتى آمدند، به بهشت زهرا رفتند و سخنرانى کردند، بعد با هلىکوپتر بلند شدند و رفتند.
تا چند ساعت کسى خبر نداشت که امام کجا هستند! علّت هم این بود که هلىکوپتر، امام را در جایى که خلوت باشد برده بود؛ چون اگر مىخواست جایى بنشیند که جمعیت باشد، مردم مىریختند و اصلاً اجازه نمىدادند که امام، یک جا بروند و استراحت کنند. مىخواستند دور امام را بگیرند.
من در مدرسه رفاه بودم که مرکز عملیاتِ مربوط به استقبال از امام بود - همین دبستان دخترانه رفاه که در خیابان ایران است که شاید شما آشنا باشید و بدانید - آنجا در یک قسمت، کارهایى را که من عهدهدار بودم، انجام مىگرفت؛ دو، سه تا اتاق بود. ما یک روزنامه روزانه منتشر مىکردیم. در همان روزهاى انتظار امام، سه، چهار شماره روزنامه منتشر کردیم. عدّهاى آنجا بودیم که کارهاى مربوط به خودمان را انجام مىدادیم.
آخر شب - حدود ساعت نهونیم، یا ده بود - همه خسته و کوفته، روز سختى را گذرانده بودند و متفّرق شدند. من در اتاقى که کار مىکردم، نشسته بودم و مشغول کارى بودم؛ ناگهان دیدم مثل این که صدایى از داخل حیاط مىآید - جلوِ ساختمان مدرسه رفاه، یک حیاط کوچک دارد که محلِّ رفت و آمد نیست؛ البته آن هم به کوچه در دارد، لیکن محلِّ رفت و آمد نیست - دیدم از آن حیاط، صداى گفتگویى مىآید؛ مثل اینکه کسى آمد، کسى رفت. پا شدم ببینم چه خبر است. یک وقت دیدم امام از کوچه، تک و تنها به طرف ساختمان مىآیند! براى من خیلى جالب و هیجانانگیز بود که بعد از سالها ایشان را مىبینم - پانزده سال بود، از وقتى که ایشان را تبعید کرده بودند، ما دیگر ایشان را ندیده بودیم - فوراً در ساختمان، ولوله افتاد؛ از اتاقهاى متعدّد - شاید حدود بیست، سى نفر آدم، آنجا بودند - همه جمع شدند. ایشان وارد ساختمان شدند. افراد دور ایشان ریختند و دست ایشان را بوسیدند. بعضیها گفتند که امام را اذیّت نکنید، ایشان خستهاند.
براى ایشان در طبقه بالا اتاقى معیّن شده بود - که به نظرم تا همین سالها هم مدرسه رفاه، هنوز آن اتاق را نگه داشتهاند و ایام دوازده بهمن، گرامى مىدارند - به نحوى طرف پلهها رفتند تا به اتاق بالا بروند. نزدیک پاگرد پله که رسیدند، برگشتند طرف ما که پاى پلهها ایستاده بودیم و مشتاقانه به ایشان نگاه مىکردیم. روى پلهها نشستند؛ معلوم شد که خود ایشان هم دلشان نمىآید که این بیست، سى نفر آدم را رها کنند و بروند استراحت کنند! روى پلهها به قدر شاید پنج دقیقه نشستند و صحبت کردند. حالا دقیقاً یادم نیست چه گفتند. بههرحال، «خسته نباشید» گفتند و امید به آینده دادند؛ بعد هم به اتاق خودشان رفتند و استراحت کردند.
البته فرداى آن روز که روز سیزدهم باشد، امام از مدرسه رفاه به مدرسه علوىِ شماره دو منتقل شدند که برِ خیابان ایران است - نه مدرسه علوى شماره یک که همسایه رفاه است - و دیگر رفت و آمدها و کارها، همه آنجا بود. این خاطره به یادم مانده است.
رهبر معظم انقلاب میفرمایند:
امام صادق (علیه الصّلاة و السّلام) به اصحابش میفرمود: جورى عمل کنید در بین مردم که هر کس شما را میبیند، بگوید اینها یاران امام صادقند، رحمت خدا بر امام صادق، مایهى تحسین براى ما بشوید. رفتار یکایک عزیزان بسیجى، با آحاد مردم باید جورى باشد که بگویند اینها پرورشیافتگان نظام اسلامىاند؛ مایهى جلب محبّت و احترام براى نظام اسلامى و براى جمهورى اسلامى.