وب حرم 72
- وب موز فانگناه کبیره گناهی است که در قرآن یا روایات برای ارتکاب آن وعده عذاب داده شده است. ( ملاک های دیگری نیز برای کبیره بودن گناه ذکر شده است.) همچنین گناه صغیره نیز با تکرار(اصرار بر آنها) به گناه کبیره تبدیل می شود.
خداوند در قرآن وعده بخشش همه گناهان را داده است. و برای این که ما مشمول این فضل الاهی بشویم این راه هایی دارد که یکی از آن راه ها توبه می باشد، توبه در حق الله جبران گذشته (قضا) و استغفار و در حق الناس علاوه بر استغفار دادن حق طرف مقابل و تحصیل بر رضایت او می باشد.
در این که ملاک گناهان کبیره چیست و چه گناهی کبیره است چند نظر وجود دارد :
1. هر گناهی که در قرآن و حدیث به کبیره بودن آن تصریح شده باشد.
2. هر معصیتی که در قرآن مجید یا سنت معتبره، وعده آتش جهنم بر ارتکاب آن رسیده باشد.
3. هر گناهی که در قرآن و سنت، از گناهانی که کبیره بودن آن مسلم است، بزرگ تر شمرده شده باشد.
4. هر گناهی که نزد متدینین و متشرعین بزرگ شمرده شود به طوری که یقین حاصل شود که بزرگی آن منتهی به زمان معصوم(ع) می شود.[1]
5. تمام گناهان کبیره اند، زیرا همان طور که در روایات آمده است هیچگاه نباید به کوچکی گناه نگاه کرد بلکه نگاه به بزرگی کسی کنید که نسبت به او گناه واقع می شود.[2] امام صادق (ع) می فرماید: به خوردی(نا چیزی) گناه نگاه نکنید بلکه بنگرید به چه کسی گستاخی کرده اید[3].
البته آن کسانی که گناه را به صغیره و کبیره تقسیم کرده اند نیز در شرایط زیر صغیره را کبیره می دانند[4]
1. اصرار بر صغیره (تکرار صغیره) پیامبر می فرماید: با استغفار (از انجام گناه کبیره) گناه کبیره معنا ندارد (گناه کبیره آمرزیده می شود) و با اصرار (انجام گناه صغیره و تکرار آن ) صغیره معنا ندارد .(به گناه کبیره تبدیل می شود. )[5]
2. کوچک شمردن گناه حضرت علی (ع) فرمودند: بزرگترین گناه گناهی است که صاحبش آن را کوچک بشمارد[6].
3. خوشحالی بر گناه: پیامبر می فرماید: کسی که گناه می کند در حالی که (بر انجام) خندان باشد داخل در آتش می گردد در حالی که گریان است[7].
اما در مورد بخشیده شدن گناه کبیره خداوند در قرآن می فرماید: ای بندگان من که درباره ی خودتان اسراف کرده اید (گناه کرده اید) نا امید از رحمت خدا نشوید خداوند همه گناهان را می بخشد[8].
علامه طباطبائی از قول امام باقر علیه السلام این آیه را امیدوار کننده ترین آیات معرفی کرده است[9]
از طرفی این آیه همه گناهان اعم از شرک و غیر آنرا شامل می شود. اما با توجه به آیه 48 سوره نساء که می فرماید: " خداوند مشرکان را نمی آمرزد و پایین تر از شرک را برای هر کس که بخواهد می آمرزد." این نتیجه قابل استفاده است که شرک جز با توبه آمرزیده نمی شود. آمرزش گناهان هر کسى سبب مىخواهد و به طور گزاف نمىباشد و آنچه که قرآن سبب مغفرت معرفى فرموده دو چیز است: یکى شفاعت و دیگری توبه است.
چگونگی توبه کردن در گناهان مختلف با هم فرق دارد چون گناهان کبیره دو نوع هستند حق الله و حق الناس.
نحوه توبه از گناهانی که حق الله هستند ندامت و پشیمانی واقعی و عزم بر ترک دائمی و عدم بازگشت به آن است و در مواردی که امکان تدارک آن باشد (مثل قضاء نماز هایی که نخوانده و روزه هایی که نگرفته و...) آن عمل واجب ترک شده را قضاء نماید. اما در مورد گناهانی که حق الناس هستند علاوه بر ندامت و پشیمانی باید حق مردم را ادا کند مگر اینکه صاحب حق از حق خود بگذرد و او را حلال کند.
امام باقر علیه السلام می فرماید: کسی که در راه خدا شهید شد از هر گناهی پاک می شود مگر بدهکاری (حق الناس) که کفاره ندارد یا باید دینش پرداخت شود یا طلبکار ببخشد[10].
شهید دستغیب ره با استفاده از آیات و احادیث در این زمینه فرموده است: لوازم حسرت و ندامت بر گناه سعی در تدارک آن است یعنی اگر حق الله بود مانند ترک نماز و روزه، زکوة وحج قضای آن را بجای آود و اگر حق الناس بود اگر حق مالی است به صاحبش و اگر مرده به ورثه اش بدهد و اگر حق عرضی) آبروئی) است حلالیت بطلبد و اگر حق قصاص یا دیه بود خود را تسلیم او کند تا قصاص کند یا دیه بگیرد یا ببخشد[11].
پس انشاءالله همه گناهان چه حق الله و چه حق الناس بخشیده می شود به شرطی که توبه واقعی انجام شود و هر گناه متناسب با خودش تدارک و جبران شود.
[1] شهید دستغیب، گناهان کبیره ج 1، ص 26.
[2] صاحبقرانی، ج 2، ص 368.
[3] میزان الحکمه، 6602:" لا تنظرو الی صغر الذنب و لکن انظروا الی من اجتر أثم. "
[4] گناهان کبیره، ج 2، صفحه 273 و 279.
[5] میزان الحکمه، 6617:" لا کبیر مع الاستغفار و لا صغیر مع الاصرار."
[6] میزان الحکمه :" 6562اشدا لذنوب عندالله سبحانه ما استهان به راکبه."
[7] گناهان کبیره، ص 280، بحار ج 6، ص 36 :" من اذنب ذنباً و هو ضاحک دخل النار."
[8] زمرف، 53 «یا عبادی الذیناسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعاً».
[9] ترجمه المیزان، ج 1، ص 260.
[10] گناهان کبیره، ج 2، ص 6:" کل ذنب یکفره القتل فی سبیل الله الا الدین لاکفاره له الا ادائه او یقضی صاحبه او یعفوا الذی له الحق" کافی 5، ص 94، باب الدین ، ص 93.
[11] گناهان کبیره، ج 2،ص 434.
باشگاه خبرنگاران جوان
امیرالمومنین علی (علیه السلام) میفرماید: « روزی با فاطمه (سلام الله علیها) محضر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) رسیدیم ? دیدیم حضرت به شدت گریه می کند .
گفتم: پدر و مادرم به فدایت یا رسول الله! چرا گریه می کنی؟
فرمود: یا علی! آن شب که مرا به معراج بردند ? گروهی از زنان امت خود را در عذاب سختی دیدم و از شدت عذابشان گریستم. (و اکنون گریه ام برای ایشان است.)
زنی را دیدم که از موی سر آویزان است و مغز سرش از شدت حرارت می جوشد.
زنی را دیدم که از زبانش آویزان کرده اند و از آب سوزان جهنم به گلوی او می ریزند.
زنی را دیدم که از پستانش آویزان کرده اند.
زنی را دیدم که دست و پایش را بسته اند و مارها و عقربها بر او مسلط هستند .
زنی را دیدم که کر و کور و لال بود و در تابوتی از آتش قرار داشت که مغز سرش از سوراخ های بینی اش بیرون می آمد و بدنش از شدت جذام و برص قطعه قطعه شده بود.
زنی را دیدم که...
زنی را دیدم که ? که از پاهایش در تنور آتشین جهنم آویزان است.
زنی را دیدم که گوشت بدنش را با قیچی های آتشین ریز ریز می کنند .
زنی را دیدم که صورت و دستهایش در آتش می سوزد و امعا و احشای داخلی اش را می خورد.
زنی را دیدم که سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ بود و به هزاران نوع عذاب گرفتار بود.
و زنی را به صورت سگ دیدم و آتش از نشیمنگاه او داخل می شود و از دهانش بیرون می آید و فرشتگان عذاب عمودهای آتشین بر سر و بدن او می کوبند.
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) عرض کرد : پدر جان ! این زنان در دنیا چه کرده بودند که خداوند آنان را چنین عذاب می کند؟!
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:
دخترم ! زنی که از موی سرش آویخته شده بود ? موی سر خود را از نامحرم نمی پوشاند.
زنی که از پستانش آویزان بود ? زنی است که از حق شوهرش امتناع می ورزیده.
و زنی که از زبانش آویزان بود ? شوهرش را با زبان اذیت می کرد …
و زنی که گوشت بدن خود را می خورد ? خود را برای دیگران زینت می کرد و از نامحرمان پرهیز نداشت.
و زنی که دست و پایش بسته بود و مارها و عقربها بر او مسلط شده بودند ? به وضو و طهارت لباس و غسل جنابت و حیض اهمیت نمی داد و نظافت و پاکیزگی را مراعات نمی کرد ? و نماز را سبک می شمرد و مورد اهانت قرار می داد.
و زنی که کر و کور و لال بود ? زنی است که از راه زنا بچه به دنیا می آورد و به شوهرش می گوید بچه تو است.
و زنی که گوشت بدن او را با قیچی می بریدند ? خود را در اختیار مردان اجنبی می گذاشت.
و زنی که صورت و دستانش می سوخت و او او امعا و احشای داخلی خودش را می خورد ? زنی است که واسطه کارهای نامشروع و خلاف عفت و عصمت قرار می گرفت .
و زنی که سرش مانند خوک و بدنش مانند الاغ بود ? او زنی سخن چین و دروغگو بود.
و اما زنی که در قیافه سگ بود و آتش از نشیمنگاه او وارد و از دهانش خارج می شد ? زنی خواننده و حسود بود.
سپس فرمودند: وای بر زنی که همسرش از او راضی نباشد و خوشا به حال آن که همسرش از او راضی باشد.
داستانهای بحارالانوار ? ج5 ?ص69 – زبده القصص ? ص20