وب حرم 72
- وب موز فان
گُلی که رفته ای اما گلاب برگشتی چو آب رفته ای و چون شراب برگشتی پُر از سؤال به میدان قدم گذاشتی و ز سُم ِ اسب گرفتی جواب، برگشتی روان شده بدنت بین ِ دست هایِ عمو بلند کردمت اما چو آب برگشتی ستاره یِ حرمم بوده ای تو تا دیشب قَدَت کشیده شد و ماهتاب برگشتی به هم تنیده و پیچیده گشته پیکر ِ تو شبیه موت، پُر از پیچ و تاب، برگشتی چه آمده سرت از چشمْ زخم ِ این لشگر چرا ز معرکهات بی نقاب برگشتی؟! به روی خاکِ بیابان که جای خواب نبود رسیده ایم به خیمه، بخواب، برگشتی محمد رسولی
ای سلیمان نگاه کن بر مور هدیه آورده ام به مقدم تو من هم امروز با همین دو پسر سهم دارم در این محرم تو *** ردِّ احسان مکن خدای کرم اذن میدان بده به طفلانم بس بُوَد داغ اکبرت به دلم بیش از این جان من، مرنجانم *** گر بمانند این دو بین حرم جان به لب میشوند از غیرت گر ببیند خیمه ی خورشید شود آماج آتش و غارت... *** ...حَتم دارم که هر دو میمیرند گر ببیند دست بسته ی من جای سیلی به روی طفل تو و سیل خون از سر شکسته ی من
رودست مادر ِ بی تاب ؛ طفل ِ شیر خواره از تشنگی شده بی خواب ؛ طفل ِ شیر خواره رنگ ِ رخش مثل ِ مهتاب ؛ طفل ِ شیر خواره برای گلش مادر – میخونه لالایی برای علی اصغر – میخونه لالایی – میخونه لالایی لالایی گلم تو خیمه ها آبی نداریم لالایی گلم سقارو کشتن سو گواریم ای وای ای وای آه و واویلا بروبه همراه ِ بابات ؛ کاش بشی سیراب برو که داغ ِ رو لبهات ؛ کاش بشی سیراب برو علی خدا همرات ؛ کاش بشی سیراب برو که شدی خسته – از ناله و فریاد جواب لباتو داد – با سه شعبه صیاد – با سه شعبه صیاد بیچاره شدم سه شعبه و گلوی اصغر بیچاره شدم وای از دل ِ حسین مضطر ای وای ای وای آه و واویلا پـریـده ای زقـنـوتـه ؛ دستای بابا رنگین زخون ِ گلوتـه ؛ دستای بابا بلــندای مـلکـو تـه ؛ دستای بابا تو سند ِ مظلومی – بر خون ِ خدایی دیگه براتو زهرا – میخونه لالایی – میخونه لالایی لالایی گلم دیگه بخواب راحت عزیزم